روز تفلد پارسا
سلام
امروز میخوام که روز تولد پارسا رو براتو بگم پس حواسا جمع
من و مامانم براي دندون پزشكي من رفتيم كرج و بابام به خاطر كارش نتونست بياد
خلااااااااااااااااااااااااصه من مامانم رفتيم خونه ي كرجمون
آخر شب بود كه گوشي مامانم زنگ خورد مامانم گوشي رو برداشت ديد خالمه و شروع كردن صحبت كردن خاله فعصوم گفتش كه پارسا جونم به دنيا اومده و زندايي منيم رو اووردن خونه و پارسا رو تخت تو خوابه
من رو نميگيد درد دندون يادم رفت و يه جيغ بلند كشيدم
ديگه دل تو دلم نبود فردا شه تا برگرديم خونمون و پسر داييم رو ببينم
صبح كه شد حسابي شيك پوشيدم تا برم پيش پارسا خونمون وقتي رسيديم بابايي اومد دنبالمون و مارو برد پارسا عزيزم مثل فرشته ها رو تخت خوابيده بود من بوسيدمش و گفتم خوش اومدي عززززيزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی